جشن سپندارمزدگان :

جشن سپندارمزدگان ( اسپندگان ) خجسته باد

روز سپندارمزد پنجمین روز از سپندارمزد ماه باستانی. ۲۹ وهمن ماه خورشیدی.

سپندارمزد ( اسپند ) نام یکی از امشاسپندان اوستا است که نگهبان زمین است و از آنجا که زمین مانند زنان در زندگی انسان نقش باروری و باردهی دارد جشن سپندارمزدگان برای گرامی داشت زنان نیکو کار برگزار می گردد.

ایرانیان این روز را به نام روز زن و روز مادر جشن می گیرند.

واژه سپندارمزد در اوستا ( سپنته آرمیی تی ) آمده است که به چم ( مفهوم ) فروتنی و بردباری می باشد.

جشن سده:

آتش سده

 

سده خجسته باد

 

جشن سده جشن پيدايش آتش است. صد روز از پايان تابستان گذشته و يا صد شب و روز به نوروز مانده است و كهن بودن آن به پايه جشن‌هاي نوروز و مهرگان میرسد.

در تاريخ نسبت اين جشن به هوشنگ شاه پیشدادی داده شده است. در شاهنامه آمده است كه روزي هوشنگ شاه با همراهانش در كوهي مي‌رفتند ناگهان چيزي دراز، تيره تن، و سياه رنگ ديد كه ماري بود و هوشنگ، سنگي گرفت و سوي مار پرتاب كرد كه آن را به كشد. سنگ به سنگ ديگري برخورد كرد و فروغ (جرقه‌اي) پديدار شد، به بوته گرفت و مار فرار كرد. از اين رويداد هوشنگ شاه شادمان شد و خداوند را نيايش كرد كه راز آتش را به او آشكار كرده است. شادمان و پيروز، هوشنگ شاه آتش را از همان هنگام قبله قرار داد، آن روز را جشن سده اعلام كرد و اين سنت تا امروز برجاست، به گفته فردوسي:

برآمد به سنگ گران سنگ خرد           هم آن و هم اين سنگ گرديد خرد
فروغي پديد آمد از هر دو سنگ          دل سنگ گشت از فروغ آذرنگ
جهاندار پيش جهان آفرين                   نيايش همي كرد و خواند آفرين
كه او را فروغي چنين هديه داد          همين آتش آنگاه قبله نهاد

يكي جشن كرد آنشب و باده خورد      "سده" نام آن جشن فرخنده كرد

شطرنج :

shatranj

شطرنج

از پس پرده نگاه کن

مثه شطرنج زمونه

هر کسی مثله یه مهره

توی این بازی می مونه

یکی مثه ما پیاده

یکی صد سال سوار

یه نفر خونه بدوش

یکی دو تا قلعه داره

یه طرف همه سیاه و

یه طرف همه سپیدن

رو به روی هم یه عمره

ما رو دارن بازی میدن

 

اونا که اول بازی

توی خونه تو و من

پیش پای اسب دشمن

اون همه سرباز و چیدن

ببین امروز هم تو بازی

میون شاه و وزیرن

هنوزم بدون حرکت

پشت ما سنگر می گیرن

 

تاج و تخت شاه دیروز

در قلعه شون نمی شه

به خیالشون که این تاج

سرشون تا همیشه

یادشون رفته که اون شاه

که به صد مهره نمی باخت

تاج و از سرش تو میدون 

لشگر پیاده انداخت

 

اون که مارو بازی میده

اونه که مهره رو چیده

اون که نه شاهه نه سرباز

نه سیاهه نه سپیده

از پس پرده نگاه کن !


شعر : روزبه زاده

اجرا در آلبوم معجزه خاموش از داریوش اقبالی